امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Crayfish

ˈkreɪˌfɪʃ ˈkreɪˌfɪʃ ˈkreɪˌfɪʃ ˈkreɪˌfɪʃ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    crayfishes

معنی

noun
خرچنگ ب شیرین ،خرچنگ خاردار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد crayfish

  1. noun Small freshwater decapod crustacean that resembles a lobster
    Synonyms: crawfish, crawdad, crawdaddy, ecrevisse
  2. noun Large edible marine crustacean having a spiny carapace but lacking the large pincers of true lobsters
    Synonyms: spiny-lobster, langouste, rock-lobster, crawfish, sea crawfish
  3. noun Warm-water lobsters without claws; those from Australia and South Africa usually marketed as frozen tails; caught also in Florida and California
    Synonyms: spiny-lobster, langouste, rock-lobster

ارجاع به لغت crayfish

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crayfish» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/crayfish

لغات نزدیک crayfish

پیشنهاد بهبود معانی