امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Crosswise

ˈkrɑːswaɪz ˈkrɒsˌwaɪz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective adverb
( crossways =) به‌شکل ضرب‌به در، سرتاسر، چلیپا‌وار، از وسط، از پهنا، به‌شکل صلیب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد crosswise

  1. adjective across
    Synonyms: angular, aslant, athwart, awry, contrariwise, crisscross, cross, crossing, crossways, diagonally, horizontally, longways, over, perpendicular, sideways, thwart, transversal, transverse, transversely, traverse, vertically
    Antonyms: head on, lengthwise, straight on
  2. adjective across, at an angle
    Synonyms: angular, aslant, athwart, at right angles, awry, contrariwise, crisscross, cross, crossing, diagonally, from side to side, horizontally, longways, on the bias, over, perpendicular, sideways, thwart, transversal, transverse, transversely, traverse, vertically

ارجاع به لغت crosswise

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crosswise» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/crosswise

لغات نزدیک crosswise

پیشنهاد بهبود معانی