امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Crossword

ˈkrɑːswɜːrd ˈkrɒswɜːd
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت: crossword puzzle

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
جدول کلمات متقاطع
- The crossword in today's paper was particularly challenging.
- جدول کلمات متقاطع در روزنامه‌ی امروز بسیار چالش‌برانگیز بود.
- I always carry a pencil with me so I can fill in the squares of a crossword.
- همیشه یک مداد با خودم حمل می‌کنم تا بتوانم خانه‌های جدول کلمات متقاطع را پر کنم.
- I love solving crossword puzzles in my free time.
- حل کردن جدول‌های کلمات متقاطع در اوقات فراغت را دوست دارم.
- I enjoy the feeling of accomplishment when I complete a crossword puzzle.
- وقتی جدول کلمات متقاطع را کامل می‌کنم، از احساس موفقیت لذت می‌برم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد crossword

  1. noun A puzzle in which words corresponding to numbered clues are to be found and written in to squares in the puzzle
    Synonyms: crossword-puzzle

ارجاع به لغت crossword

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crossword» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/crossword

لغات نزدیک crossword

پیشنهاد بهبود معانی