امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Crotchet

ˈkrɑːtʃət ˈkrɒtʃɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
هوس، بوالهوسی، قلاب کوچک، قلاب دوزندگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد crotchet

  1. noun A strange attitude or habit
    Synonyms: quirk, whim, caprice, eccentricity, fancy, hook, oddity, freak, notion, peculiarity, queerness, trait, vagary, quirkiness
  2. noun A musical note having the time value of a quarter of a whole note
    Synonyms: quarter-note

ارجاع به لغت crotchet

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crotchet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/crotchet

لغات نزدیک crotchet

پیشنهاد بهبود معانی