امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Cubby

ˈkʌbiː ˈkʌbɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
محوطه مکعب، محل کوچک و محصور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cubby

  1. noun A small secluded room
    Synonyms: cubbyhole, snuggery, snug

ارجاع به لغت cubby

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cubby» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cubby

لغات نزدیک cubby

پیشنهاد بهبود معانی