امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Cubbyhole

ˈkʌbihoʊl ˈkʌbihəʊl
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل‌های نوشتاری دیگر این لغت: cubby hole و cubby-hole

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
نهانگاه، گوشه‌ی دنج، جای تنگ و کوچک (اتاق یا فضای بسیار کوچک برای نگهداری و مخفی کردن اشیا در خانه و خودرو و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- She kept her most precious jewelry hidden in a cubbyhole in her bedroom.
- او گران‌بهاترین جواهرات خود را در یک نهانگاه در اتاق خوابش نگهداری می‌کرد.
- The detective discovered a hidden cubby-hole in the suspect's car, containing incriminating evidence.
- کارآگاه جای تنگ و کوچک مخفی‌ای را در خودروی مظنون کشف کرد که در آن شواهد و مدارکی وجود داشت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cubbyhole

  1. noun A small secluded room
    Synonyms: category, cranny, pigeonhole, cubby, cubicle, niche, snuggery, nook, snug

ارجاع به لغت cubbyhole

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cubbyhole» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cubbyhole

لغات نزدیک cubbyhole

پیشنهاد بهبود معانی