امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Cultivator

ˈkʌltɪveɪtər ˈkʌltɪveɪtə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    cultivators

معنی

noun
کشتکار، ماشین شخم‌زنی و علف هرزه‌کنی، برزگر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cultivator

  1. noun Someone concerned with the science or art or business of cultivating the soil
    Synonyms: agriculturist, agriculturalist, grower, raiser
  2. noun A farm implement used to break up the surface of the soil (for aeration and weed control and conservation of moisture)
    Synonyms: tiller

ارجاع به لغت cultivator

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cultivator» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cultivator

لغات نزدیک cultivator

پیشنهاد بهبود معانی