معنی cupid به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈkjuːpɪd ˈkjuːpɪd

معنی

noun

(افسانه یونان) کوپید، خدای عشق که به‌صورت کودک برهنه مجسم‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cupid

noun (Roman mythology) god of love; counterpart of Greek Eros

Synonyms: amor, Eros (Greek), Roman god of love, matchmaker, marriage broker, marriage arranger, matrimonial agent, lonely hearts expert, son of Venus, hymen

ارجاع به لغت cupid

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «cupid» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cupid

لغات نزدیک cupid

- cupful
- cupholder
- cupid
- cupid's-bow
- cupidity

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return