امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Cushy

ˈkʊʃi ˈkʊʃi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
بی‌دردسر، سان، راحت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- a cushy job
- شغل بی‌دردسر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cushy

  1. adjective lush, comfortable
    Synonyms: agreeable, comfy, easy, pleasant, plum, soft, undemanding

ارجاع به لغت cushy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cushy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cushy

لغات نزدیک cushy

پیشنهاد بهبود معانی