امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Cutaneous

kjuːˈteɪniːəs kjuːˈteɪnjəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
پوستی، جلدی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- cutaneous nerve
- عصب پوستی
- cutaneous infection
- عفونت (گندش) پوستی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cutaneous

  1. adjective Relating to or existing on or affecting the skin
    Synonyms: cutaneal, dermic, ectodermal, ectodermic, endermic, hypodermal, intracardiac, intradermal, dermal, intramedullary, intraspinal, intrathecal, intravenous, percutaneous, subcutaneous, testaceous

ارجاع به لغت cutaneous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cutaneous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cutaneous

لغات نزدیک cutaneous

پیشنهاد بهبود معانی