معنی cyberspace به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈsaɪbɚspeɪs ˈsaɪbəspeɪs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

فضای مجازی، فضای سایبر، سایبراسپیس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The hacker was able to infiltrate the company's cyberspace and steal sensitive information.

- هکر توانست به فضای مجازی این شرکت نفوذ کند و اطلاعات حساس را به سرقت ببرد.

- Virtual reality allows users to explore new worlds and dimensions within the realm of cyberspace.

- واقعیت مجازی به کاربران امکان می‌دهد تا دنیاها و ابعاد جدیدی را در قلمرو فضای سایبر کشف کنند.

- As technology continues to advance, our lives become increasingly intertwined with cyberspace.

- با ادامه‌ی پیشرفت فناوری زندگی ما به طور فزاینده‌ای با سایبراسپیس در هم آمیخته می‌شود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cyberspace

noun computer world

Synonyms: communications, computer network, data bank, data network, electronic highway, electronic mail, email, global village, infobahn, information space, information superhighway, information technology, Internet, online community, virtual community, virtual library, virtual reality, Web, World Wide Web, WWW

ارجاع به لغت cyberspace

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «cyberspace» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cyberspace

لغات نزدیک cyberspace

- cyberphobic
- cyberpunk
- cyberspace
- cyborg
- cyc

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی