امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Darkened

    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • سوم‌شخص مفرد:

      darkens

    • وجه وصفی حال:

      darkening

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    تاریک‌، تاریک‌شده، تیره‌وتار، خاموش

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - the darkened corridor
    - دالان تیره‌وتار
    - a darkened room
    - اتاقی تاریک‌شده
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد darkened

    1. verb Become dark or darker
      Synonyms: shadowed, eclipsed, shaded, blackened, tinted, tarnished, sullied, perplexed, overshadowed, obscured, obfuscated, gloomed, dulled, clouded, discolored, dimmed, deepened, confused, bedimmed, adumbrated, beclouded
      Antonyms: brightened, illuminated, illumined, whitened, lightened
    2. verb To grow darker
      Synonyms: dimmed, deepened

    لغات هم‌خانواده darkened

    ارجاع به لغت darkened

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «darkened» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/darkened

    لغات نزدیک darkened

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی