ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

Debacle

deɪˈbɑːkl / / dɪ- deɪˈbɑːkl / / dɪ-
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    debacles

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    افتضاح، سقوط ناگهانی حکومت و غیره، سرنگونی
    • - The army's debacle caused the death of many soldiers.
    • - شکست افتضاح‌آمیز قشون باعث مرگ سربازان فراوانی شد.
    • - Her performance in that scene was a complete debacle.
    • - بازی او در آن صحنه افتضاح محض بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد debacle

  1. noun catastrophe
    Synonyms: beating, blue ruin, breakdown, collapse, crack-up, crash, defeasance, defeat, devastation, disaster, dissolution, downfall, drubbing, failure, fiasco, havoc, licking, overthrow, reversal, rout, ruin, ruination, shellacking, smash, smashup, trouncing, vanquishment, washout, wreck
    Antonyms: boon, miracle, wonder

ارجاع به لغت debacle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «debacle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/debacle

لغات نزدیک debacle

پیشنهاد بهبود معانی