امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Detector

dɪˈtektər dɪˈtektə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
(وسیله) دتکتور، ردیاب، یابنده، کشف‌کننده، موج‌یاب، آشکارگر، آشکارکننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- The smoke detector alerted us to the fire.
- دتکتور دود ما را از آتش‌سوزی آگاه کرد.
- The radar detector helped him avoid tickets.
- ردیاب رادار به او کمک کرد تا از بلیط‌های غیرمجاز جلوگیری کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد detector

  1. noun indicator
    Synonyms: pointer, revealer, warner, locater, discoverer, radar, spotter

ارجاع به لغت detector

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «detector» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/detector

لغات نزدیک detector

پیشنهاد بهبود معانی