امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Deterioration

dəˈtɪriəˌreʃn̩ dɪˌtɪərɪəˈreɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    deteriorations

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable
زوال، وخامت، خراب‌شدگی، پسرفت، تخریب، فروپاشی، فرسودگی، خرابی، ویرانی، افول، نابودی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The deterioration of her health was evident in her weakened body.
- وخامت حال او از بدن ضعیف‌شده‌اش مشخص بود.
- The deterioration of the relationship between the two countries led to increased tensions.
- پسرفت رابطه‌ی میان آن دو کشور منجر به افزایش تنش‌ها شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد deterioration

  1. noun decay, degeneration
    Synonyms: abasement, adulteration, atrophy, corrosion, crumbling, debasement, decadence, decaying, declension, declination, decline, decomposition, degradation, degringolade, depreciation, descent, devaluation, dilapidation, disintegration, dislocation, disrepair, downfall, downgrade, downturn, drop, fall, lapse, lessening, perversion, retrogression, rotting, ruin, slump, spoiling, vitiation, worsening
    Antonyms: betterment, building, construction, development, improvement

ارجاع به لغت deterioration

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deterioration» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/deterioration

لغات نزدیک deterioration

پیشنهاد بهبود معانی