امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Dignified

ˈdɪɡnɪfaɪd ˈdɪɡnɪfaɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    dignifies
  • وجه وصفی حال:

    dignifying
  • صفت تفضیلی:

    more dignified
  • صفت عالی:

    most dignified

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C2
با وقار، بزرگ، معزز، بلند‌مرتبه، موقر، والا، محترم، با شخصیت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- His father is a dignified man.
- پدرش آدم محترمی است.
- a dignified bow
- تعظیم موقرانه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dignified

  1. adjective honorable
    Synonyms:
    respected noble great eminent distinguished upright grand magnificent superior stately aristocratic refined formal decorous reserved lofty regal august proud grave solemn somber imperial imperious magisterial distingué courtly highbrow highfalutin’ nifty
    Antonyms:
    dishonorable undignified indecorous

ارجاع به لغت dignified

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dignified» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dignified

لغات نزدیک dignified

پیشنهاد بهبود معانی