امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Dilettante

ˌdɪləˈtænti ˌdɪləˈtænti
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    dilettantes

توضیحات

همچنین می‌توان از شکل جمع dilettanti به‌ جای dilettantes استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective noun countable
متفنن (شخصی که به موضوعی علاقه‌مند است یا به نظر می‌رسد که به آن علاقه دارد اما درک آن شخص از آن خیلی عمیق یا جدی نیست)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- I can easily spot the dilettantes who claim to know everything about classical music.
- به‌راحتی می توانم متفنن‌هایی که ادعا می‌کنند همه چیز را درباره‌ی موسیقی کلاسیک می‌دانند، تشخیص دهم.
- He was more of a dilettante than a serious cook
- او بیش از آن که آشپزی جدی باشد، متنفن بود.
- Although he lacked formal training, his talent as a dilettante photographer earned him recognition.
- اگرچه او آموزش رسمی ندیده بود اما استعداد او به عنوان یک عکاس متنفن باعث شناخت او شد.
adjective noun countable
قدیمی هنر هنردوست
- She aspired to be more than just a dilettante; she wanted to become an accomplished pianist.
- او آرزو داشت چیزی بیش از یک هنردوست باشد. او می‌خواست پیانیست ماهری شود.
- The social gathering attracted many dilettantes.
- این گردهمایی اجتماعی هنردوست‌های بسیاری را به خود جذب کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dilettante

  1. adjective amateurish
    Synonyms: artsy fartsy, dabbling, green, half-baked, half-cocked, rookie, tenderfoot, unaccomplished, ungifted, unskilled
    Antonyms: professional
  2. noun amateur
    Synonyms: abecedarian, aesthete, connoisseur, dabbler, dallier, greenhorn, nonprofessional, rookie, smatterer, tenderfoot, trifler, tyro, uninitiate
    Antonyms: professional

ارجاع به لغت dilettante

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dilettante» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dilettante

لغات نزدیک dilettante

پیشنهاد بهبود معانی