امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Disdain

dɪsˈdeɪn dɪsˈdeɪn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    disdained
  • شکل سوم:

    disdained
  • سوم‌شخص مفرد:

    disdains
  • وجه وصفی حال:

    disdaining

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive
اهانت، استغنا، عار (دانی)، تحقیر، خوار شمردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- They disdained to accept the offer of peace.
- آنان پذیرفتن پیشنهاد صلح را تحقیرآمیز دانستند.
- They rejected my proposal with disdain.
- آنان با تحقیر پیشنهاد مرا رد کردند.
- to feel disdain for someone
- از کسی بیزار بودن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد disdain

  1. noun hate; indifference
    Synonyms: antipathy, arrogance, aversion, contempt, contumely, derision, despisal, despisement, despite, dislike, disparagement, hatred, haughtiness, hauteur, insolence, loftiness, pride, ridicule, scorn, sneering, snobbishness, superbity, superciliousness
    Antonyms: admiration, esteem, favor, like, love, praise, respect
  2. verb scorn
    Synonyms: abhor, be allergic to, belittle, chill, contemn, deride, despise, disregard, hate, ignore, look down nose at, look down on, misprize, pooh-pooh, put down, refuse, reject, scout, slight, sneer at, spurn, undervalue
    Antonyms: admire, approve, esteem, favor, praise, respect

ارجاع به لغت disdain

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disdain» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/disdain

لغات نزدیک disdain

پیشنهاد بهبود معانی