امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Disinfectant

    ˌdɪsənˈfektənt ˌdɪsənˈfektənt
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      disinfectants

    معنی و نمونه‌جمله

    noun
    ضدعفونی، داروی ضدعفونی، ماده گندزدا

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - Alcohol is a good disinfectant.
    - الکل گندزدای خوبی است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد disinfectant

    1. noun An agent (as heat or radiation or a chemical) that destroys microorganisms that might carry disease
      Synonyms: germicide, antimicrobic, decontaminator, antimicrobial, sanitizer
    2. adjective Preventing infection by inhibiting the growth or action of microorganisms
      Synonyms: bactericidal, germicidal

    لغات هم‌خانواده disinfectant

    ارجاع به لغت disinfectant

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «disinfectant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/disinfectant

    لغات نزدیک disinfectant

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند