امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Infected

ɪnˈfektɪd ɪnˈfektɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    infects
  • وجه وصفی حال:

    infecting
  • صفت تفضیلی:

    more infected
  • صفت عالی:

    most infected

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
پزشکی عفونی، آلوده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Scientists believe people died after eating meat from infected cattle.
- دانشمندان بر این باور هستند که افراد پس از خوردن گوشت گاوهای آلوده جان خود را از دست داده‌اند.
- The virus can be spread through sexual contact and infected needles.
- این ویروس می‌تواند از طریق تماس جنسی و سوزن‌های آلوده منتقل شود.
adjective
کامپیوتر حاوی ویروس، آلوده
- The antivirus notifies the user that a file is infected.
- آنتی‌ویروس به کاربر اطلاع می‌دهد که فایل آلوده است.
- The virus installs a program that records the keystrokes of a person using an infected computer.
- این ویروس برنامه‌ای را نصب می‌کند که ضربه‌های صفحه‌کلید فردی که از رایانه‌ی آلوده استفاده می‌کند را ثبت کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد infected

  1. verb Contaminate with a disease or microorganism
    Synonyms: tainted, affected, spoilt, polluted, poisoned, defiled, soiled, contaminated, invaded, damaged, corrupted, afflicted
    Antonyms: purified, disinfected
  2. verb To have a destructive effect on
    Synonyms: poisoned, envenomed, cankered
  3. adjective Containing or resulting from disease-causing organisms
    Synonyms: septic
    Antonyms: antiseptic

لغات هم‌خانواده infected

ارجاع به لغت infected

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «infected» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/infected

لغات نزدیک infected

پیشنهاد بهبود معانی