امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Disorientate

    dɪsˈɔːrɪənteɪt dɪsˈɔːrɪənteɪt
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      disorientated

    • شکل سوم:

      disorientated

    • سوم‌شخص مفرد:

      disorientates

    • وجه وصفی حال:

      disorientating

    معنی

    verb - transitive
    از خاور گردانیدن، ازخود بیخود کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد disorientate

    1. verb Cause to be lost or disoriented
      Synonyms: disorient
      Antonyms: orient

    ارجاع به لغت disorientate

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «disorientate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/disorientate

    لغات نزدیک disorientate

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return