گذشتهی ساده:
distancedشکل سوم:
distancedسومشخص مفرد:
distancesوجه وصفی حال:
distancingشکل جمع:
distancesتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
از دور، با فاصله
عینک صحرایی، عینک دورنما
(بهویژه در ورزش و مسابقه) تا آخر دوام آوردن، تا آخر مسابقات شرکت کردن، سنگ تمام گذاشتن
با سردی رفتار کردن با، روی خوش نشان ندادن
فاصله گرفتن از، احتراز کردن، دوری کردن از
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «distance» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/distance