امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Distrait

dɪˈstreɪ dɪˈstreɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
گیج، سربه‌هوا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد distrait

  1. adjective So lost in thought as to be unaware of one's surroundings
    Synonyms: absent-minded, abstracted, distracted, absent, bemused, faraway, inattentive, preoccupied

ارجاع به لغت distrait

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «distrait» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/distrait

لغات نزدیک distrait

پیشنهاد بهبود معانی