ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

Disturbed

dɪˈstɜrːbd dɪˈstɜːbd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم شخص مفرد:

    disturbs
  • وجه وصفی حال:

    disturbing

معنی‌ها

  • adjective C2
    آشفته، ناراحت
  • adjective
    مختل، مختل‌شده
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد disturbed

  1. adjective disturbed physically
    Synonyms: upset, disorganized, disrupted, confused, disordered
  2. adjective disturbed mentally
    Synonyms: agitated, disquieted, upset, neurotic, troubled

لغات هم‌خانواده disturbed

ارجاع به لغت disturbed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disturbed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/disturbed

لغات نزدیک disturbed

پیشنهاد بهبود معانی