ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)
استفاده کن

    Diversification

    daɪˌvərsəfəˈkeɪʃn̩ daɪˌvɜːsɪfɪˈkeɪʃn̩
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    • noun countable uncountable
      گوناگونی، تنوع
      • - The seminar was to discuss diversification of agriculture.
      • - این سمینار، بحث در مورد تنوع کشاورزی بود.
      • - Failures, mergers, acquisitions, and diversification are the day-to-day diet of firms involved with the industry.
      • - شکست‌ها، ادغام‌ها، اکتساب‌ها و تنوع بخشیدن، برنامه‌ی روزانه‌ی شرکت‌های درگیر در این صنعت است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    مترادف و متضاد diversification

    1. noun The act of introducing variety (especially in investments or in the variety of goods and services offered)
      Synonyms: variegation, allotropy
    2. noun The quality of being made of many different elements, forms, kinds, or individuals
      Synonyms: diverseness, diversity, heterogeneity, heterogeneousness, miscellaneousness, multifariousness, multiformity, multiplicity, variegation, variety, variousness, polymorphism

    لغات هم‌خانواده diversification

    ارجاع به لغت diversification

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «diversification» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/diversification

    لغات نزدیک diversification

    پیشنهاد بهبود معانی
    دریافت فست دیکشنری از طریق اپ‌استور دانلود مستقیم فست دیکشنری