امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Dorm

    dɔːrm dɔːm
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      dorms

    توضیحات

    dorm مخفف عامیانه‌ی لغت dormitory است.

    در انگلیسی بریتانیایی معنای دوم به‌جای dorm از hall of residence استفاده می‌شود.

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable informal
    خوابگاه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - I met my best friend in the dorm last year.
    - سال گذشته بهترین دوستم را در خوابگاه دیدم.
    - He found his lost keys under his bed in the dorm.
    - کلیدهای گمشده‌اش را زیر تخت خوابگاهش پیدا کرد.
    noun countable
    انگلیسی آمریکایی خوابگاه دانشجویی
    - The dorm has a common room for studying and socializing.
    - خوابگاه دانشجویی دارای یک اتاق مشترک برای مطالعه و کارهای اجتماعی است.
    - They organized a study group in the common area of the dorm.
    - آن‌ها گروه مطالعه‌ای را در فضای مشترک خوابگاه دانشجویی تشکیل دادند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد dorm

    1. noun A college or university building containing living quarters for students
      Synonyms: dormitory, residence hall, hall, student residence

    ارجاع به لغت dorm

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «dorm» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dorm

    لغات نزدیک dorm

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار