امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Dowse

daʊz daʊz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - intransitive adverb
( douse =) پی بردن به وجود آب یا منابع دیگرزیرزمینی بوسیله گمانه، گمانه زدن، میل زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dowse

  1. verb Slacken
    Synonyms: douse
  2. verb Cover with liquid; pour liquid onto
    Synonyms: drench, douse, soak, sop, souse
  3. noun Searching for underground water or minerals by using a dowsing rod
    Synonyms: dowsing, rhabdomancy

ارجاع به لغت dowse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dowse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dowse

لغات نزدیک dowse

پیشنهاد بهبود معانی