امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Eager

ˈiːɡər ˈiːɡə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
مشتاق، علاقه‌مند، خواستار، خواهان، حریص

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- They were all eager to meet the new neighbor.
- همه‌ی آن‌ها مشتاق ملاقات همسایه‌ی جدید بودند.
- The boy was eager for success.
- پسر مشتاق موفقیت بود.
adjective
تیز، تندوتیز
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد eager

  1. adjective anxious, enthusiastic
    Synonyms: acquisitive, agog, ambitious, antsy, appetent, ardent, athirst, avid, breathless, champing at the bit, covetous, craving, desiring, desirous, dying to, earnest, fervent, fervid, greedy, gung ho, hankering, heated, hot, hot to trot, hungry, impatient, intent, keen, longing, pining, rarin’ to go, ready and willing, restive, restless, self-starting, solicitous, thirsty, vehement, voracious, warmblooded, wild, wishful, yearning, zealous
    Antonyms: apathetic, disinterested, dispassionate, unconcerned, uneager, unenthusiastic

ارجاع به لغت eager

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «eager» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/eager

لغات نزدیک eager

پیشنهاد بهبود معانی