امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Effloresce

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    effloresced
  • شکل سوم:

    effloresced
  • سوم‌شخص مفرد:

    effloresces
  • وجه وصفی حال:

    efflorescing

معنی و نمونه‌جمله

verb - intransitive
گل کردن، شکوفه کردن، شوره کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Some bricks effloresce.
- برخی آجرها شوره می‌بندند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد effloresce

  1. verb To bear flowers
    Synonyms: bloom, blossom, blow, burst-forth, burgeon, flower
  2. verb Assume crystalline form; become crystallized
    Synonyms: crystallize, crystalize, crystalise

ارجاع به لغت effloresce

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «effloresce» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/effloresce

لغات نزدیک effloresce

پیشنهاد بهبود معانی