امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Empties

ˈemptiz ˈemptiz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    emptied
  • شکل سوم:

    emptied
  • وجه وصفی حال:

    emptying

معنی

noun plural
چیزهای خالی (بطری یا جعبه یا واگن و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد empties

  1. verb Leave behind empty; move out of
    Synonyms: vacates, evacuates, clears, expels, unburdens, voids, unloads, drains, deflates, exhausts, depletes, consumes, issues, abandons, drinks, disgorges, ejects, releases, pours, unpacks, idles, bails, flows, dumps, sheds, discharges, removes, taps, decants, ladles, dips, bares
    Antonyms: stuffs, fills, packs
  2. verb Make void or empty of contents
    Synonyms: voids, releases, escapes, spills, leaks, vacates, exhausts, purges, discharges, evacuates, converges, ebbs, leaves, clears
    Antonyms: fills, absorbs, enters
  3. noun
    Synonyms: vacuities, inanities, emptinesses

ارجاع به لغت empties

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «empties» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/empties

لغات نزدیک empties

پیشنهاد بهبود معانی