امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Endanger

ɪnˈdeɪndʒər ɪnˈdeɪndʒə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    endangered
  • شکل سوم:

    endangered
  • سوم‌شخص مفرد:

    endangers
  • وجه وصفی حال:

    endangering

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive verb - transitive
به مخاطره انداختن، در معرض خطر گذاشتن، به خطر انداختن، در معرض انقراض قرار گرفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- His reckless driving endangers the passengers' lives.
- بی‌احتیاطی او در رانندگی زندگی مسافران را به خطر می‌اندازد.
- an endangered plant
- گونه‌ای گیاه که در معرض انقراض است
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد endanger

  1. verb put in jeopardy
    Synonyms: be careless, chance, chance it, expose, hazard, imperil, lay on the line, lay open, leave defenseless, leave in the middle, make liable, menace, peril, play into one’s hands, put at risk, put in danger, put on the spot, risk, stick one’s neck out, subject to loss, threaten, venture
    Antonyms: aid, assist, comfort, help, save, take care

لغات هم‌خانواده endanger

ارجاع به لغت endanger

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «endanger» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/endanger

لغات نزدیک endanger

پیشنهاد بهبود معانی