امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Enjoyable

    ɪnˈdʒɔɪəbl ɪnˈdʒɔɪəbl
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more enjoyable

    • صفت عالی:

      most enjoyable

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective B1
    لذت‌بخش، دلپذیر، دلنشین، مطبوع، جالب، با صفا، خوشایند، دل‌چسب، شیرین

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - an enjoyable evening by the seaside
    - شبی دلپذیر در کنار دریا
    - the enjoyable job of presenting the prizes
    - کار لذت‌بخش اهدای جوایز
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد enjoyable

    1. adjective pleasing; to one’s liking
      Synonyms: agreeable, amusing, clear sailing, delectable, delicious, delightful, entertaining, fun, genial, gratifying, groovy, just for grins, just for kicks, just for laughs, just for the heck of it, likable, lots of laughs, pleasant, pleasurable, preferable, relishable, satisfying, welcome
      Antonyms: disagreeable, displeasing, unenjoyable, unhappy, unpleasant, unsatisfying

    لغات هم‌خانواده enjoyable

    ارجاع به لغت enjoyable

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «enjoyable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/enjoyable

    لغات نزدیک enjoyable

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار