امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Enthusiast

ɪnˈθuːziæst ɪnˈθjuːziæst
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    enthusiasts

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C1
هواخواه، مشتاق، علاقه‌مند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- a music enthusiast
- شیفته‌ی موسیقی
- an enthusiast about the theater
- دارای ذوق و شوق برای تئاتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد enthusiast

  1. noun person active in interest
    Synonyms: addict, admirer, aficionado, believer, buff, bug, bum, devotee, eccentric, fan, fanatic, follower, freak, habitué, lover, maniac, monomaniac, nut, optimist, participant, partisan, rooter, supporter, votary, worshiper, zealot
    Antonyms: critic, detractor, pessimist

لغات هم‌خانواده enthusiast

ارجاع به لغت enthusiast

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «enthusiast» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/enthusiast

لغات نزدیک enthusiast

پیشنهاد بهبود معانی