امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Exaction

    ɪgˈzækʃn̩ ɪɡˈzækʃn̩
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    noun
    مطالبه به‌زور، تحمیل، سخت‌گیری، اخاذی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد exaction

    1. noun Extortion
      Synonyms: demand, call, levying, claim, cry, expropriation, blackmail, requisition
    2. noun Something exacted
      Synonyms: fee, toll, charge, ransom, levy

    ارجاع به لغت exaction

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «exaction» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/exaction

    لغات نزدیک exaction

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    glasses glass ticket taxi wheel boat water pail cafe trousers bedroom table nose bird elephant box money towel