امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Exclaim

ɪkˈskleɪm ɪkˈskleɪm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    exclaimed
  • شکل سوم:

    exclaimed
  • سوم‌شخص مفرد:

    exclaims
  • وجه وصفی حال:

    exclaiming

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive verb - transitive C2
از روی تعجب فریاد زدن، پرخاش کردن، تشر زدن، اعلام کردن، به عموم آگهی دادن، بانگ زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- "No!" he exclaimed, "you did not give me the key"
- او با پرخاش کردن گفت: «نه! کلید را به من ندادی!»
- He exclaimed that he was completely innocent.
- او اعلام کرد که کاملاً بی‌گناه است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد exclaim

  1. verb shout out
    Synonyms: assert, bellow, blurt, burst out, call, call aloud, call out, cry, cry out, declare, ejaculate, emit, figure, holler, proclaim, rend the air, roar, say loudly, shout, state, utter, vociferate, yawp, yell
    Antonyms: be quiet

ارجاع به لغت exclaim

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «exclaim» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/exclaim

لغات نزدیک exclaim

پیشنهاد بهبود معانی