امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Excluding

    ɪkˈskluːdɪŋ ɪkˈskluːdɪŋ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      excluded

    • شکل سوم:

      excluded

    • سوم‌شخص مفرد:

      excludes

    معنی

    به‌جز

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد excluding

    1. verb put out or expel from a place
      Synonyms:
      banishing ejecting suspending
      Antonyms:
      admitting accepting allowing welcoming including incorporating adding
    1. verb lack or fail to include
      Synonyms:
      omitting excluding rejecting eliminating preventing barring excepting prohibiting disallowing banning expelling ejecting precluding debarring banishing ostracizing blacklisting boycotting blackballing relegating segregating excommunicating
      Antonyms:
      including
    1. verb prevent from entering; keep out
      Synonyms:
      barring shutting debarring
      Antonyms:
      admitting

    ارجاع به لغت excluding

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «excluding» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/excluding

    لغات نزدیک excluding

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی