امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Excogitate

eksˈkɒdʒɪteɪt eksˈkɒdʒɪteɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - transitive
اندیشیدن، ابتکارکردن، ابداع کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد excogitate

  1. verb think about seriously
    Synonyms: conceive, consider, contemplate, contrive, deliberate, derive, develop, devise, educe, evolve, frame, invent, mind, mull over, perpend, ponder, ruminate, study, think out, think up, weigh, work out
    Antonyms: disregard, ignore

ارجاع به لغت excogitate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «excogitate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/excogitate

لغات نزدیک excogitate

پیشنهاد بهبود معانی