امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Excommunicate

ˌekskəˈmjuːnɪkeɪt ˌekskəˈmjuːnɪkeɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    excommunicated
  • شکل سوم:

    excommunicated
  • سوم‌شخص مفرد:

    excommunicates
  • وجه وصفی حال:

    excommunicating
  • شکل جمع:

    excommunicates

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive
کسی را بی‌دین شمردن، راندن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- He was excommunicated from the church.
- او از کلیسا رانده شده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد excommunicate

  1. verb banish
    Synonyms: anathematize, ban, cast out, curse, denounce, dismiss, eject, exclude, expel, oust, proscribe, remove, repudiate, unchurch
    Antonyms: allow, include, permit, welcome

ارجاع به لغت excommunicate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «excommunicate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/excommunicate

لغات نزدیک excommunicate

پیشنهاد بهبود معانی