امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Executable

American: ˈeksəkjuːtəbl British: ˈeksəkjuːtəbl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

adjective
اجرا‌پذیر، شدنی، عملی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
adjective
انجام‌پذیر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد executable

  1. adjective Capable of being done with means at hand and circumstances as they are
    Synonyms: feasible, practicable, viable, workable

لغات هم‌خانواده executable

ارجاع به لغت executable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «executable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/executable

لغات نزدیک executable

پیشنهاد بهبود معانی