امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Expanse

    ɪkˈspæns ɪkˈspæns
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      expanses

    معنی و نمونه‌جمله

    noun
    پهنا، وسعت، فضای زیاد، بسط و توسعه، گسترش

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - Western Australia is a huge expanse.
    - استرالیای غربی یک دشت عظیم است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد expanse

    1. noun large space, usually open
      Synonyms:
      area space field region extent range tract scope stretch domain breadth width length radius distance compass span reach room latitude plain belt territory margin spread extension amplitude orbit sphere sweep immensity wilderness remoteness uninterrupted space

    ارجاع به لغت expanse

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «expanse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/expanse

    لغات نزدیک expanse

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی