معنی face-saving به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈfeɪsseɪvɪŋ ˈfeɪsseɪvɪŋ

معنی و نمونه‌جمله

adjective

(حفظ‌کننده‌ی آبرو) آبرو نگهدار، مراعات‌کننده‌ی ظاهر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- A face-saving gesture.

- عملی که برای حفظ آبرو انجام می‌شود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد face-saving

noun An act that avoids a loss of face (of dignity or prestige)

Synonyms: face saver

ارجاع به لغت face-saving

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «face-saving» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/face-saving

لغات نزدیک face-saving

- face value
- face-lift
- face-saving
- face-to-face
- facedown

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی