امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Factitive

ˈfæktɪtɪv ˈfæktɪtɪv
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
(دستور زبان ـ وابسته به فعلی که متمم مفعول بی‌واسطه‌ی آن اسم یا ضمیر یا صفت بوده و حاکی از انجام کار یا دستور است) فعل کنش نمود (برای مثال در این جمله : پیراهن زنانه را کوتاه بکن! !make the dress short و یا: او را به سمت شهردار انتخاب کن! elect him !mayor)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت factitive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «factitive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/factitive

لغات نزدیک factitive

پیشنهاد بهبود معانی