امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Farthest

ˈfɑːrðɪst ˈfɑːðɪst
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    further
  • صفت عالی:

    furthest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective adverb
دورترین، دورترین نقطه، بعیدترین
- the farthest tree from the road
- دورترین درخت از جاده
- the farthest in time
- دورترین از نظر زمان
- I will punish them to the farthest degree.
- آن‌ها را تا بالاترین درجه تنبیه خواهم کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد farthest

  1. adverb most distant
    Synonyms: extreme, farthermost, furthermost, furthest, last, lattermost, outermost, outmost, remotest, ultimate, utmost, uttermost
    Antonyms: closest, nearest

ارجاع به لغت farthest

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «farthest» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/farthest

لغات نزدیک farthest

پیشنهاد بهبود معانی