امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Farther

    ˈfɑːrðər ˈfɑːðə
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت عالی:

      farthest

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    adverb
    دورتر، (در فاصله‌ی) بیشتر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - get farther and farther away
    - دورتر و دورتر رفتن
    - farther back
    - عقب‌تر
    - farther back than 1940
    - پیش از سال ۱۹۴۰
    - farther off
    - دورتر
    - farther on/farther forward
    - پیش‌تر/جلوتر
    - He lives farther (away).
    - او دورتر زندگی می‌کند.
    - The farther you go the less you see.
    - هرچه دورتر بروی، کمتر می‌بینی.
    - farther in time
    - دورتر از نظر زمان
    نمونه‌جمله‌های بیشتر
    adjective
    بیشتر، زیادتر (further بیشتر به‌کار می‌رود)
    - I do not wish to discuss this any farther.
    - نمی‌خواهم بیش از این در‌این‌باره بحث کنم.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد farther

    1. adverb at a greater distance
      Synonyms: beyond, further, longer, more distant, more remote, remoter, yon, yonder
      Antonyms: closer, nearer

    ارجاع به لغت farther

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «farther» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/farther

    لغات نزدیک farther

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی