گذشتهی ساده:
fartedشکل سوم:
fartedسومشخص مفرد:
fartsوجه وصفی حال:
fartingشکل جمع:
fartsکسچرخ زدن، وقتکشی کردن، دور کون خود چرخیدن، وقت خود را به بطالت گذراندن
کسچرخ زدن، وقتکشی کردن، دور کون خود چرخیدن، وقت خود را به بطالت گذراندن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «fart» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fart