امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Fend Off

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

phrasal verb
(با جاخالی دادن یا زرنگی یا عملیات وانمودین) دفع کردن، پدفند کردن، از سر باز کردن، طفره رفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fend off

  1. verb keep at bay
    Synonyms: avert, avoid, beat off, deflect, drive back, hold at bay, keep at a distance, keep at arm’s length, keep off, parry, rebuff, rebuke, rebut, refuse, reject, repel, repulse, resist, snub, spurn, stave off, turn aside, ward off
    Antonyms: let in

ارجاع به لغت fend off

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fend off» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fend-off

لغات نزدیک fend off

پیشنهاد بهبود معانی