امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Fertilizer

    ˈfɜrːt̬laɪzər ˈfɜːtəlaɪzə
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      fertilizers

    توضیحات

    شکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: fertiliser

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable uncountable
    کود

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - The use of chemical fertilizers has been linked to environmental damage.
    - استفاده از کودهای شیمیایی با آسیب‌های زیست‌محیطی مرتبط است.
    - The company specializes in manufacturing and distributing high-quality fertilisers for agricultural use.
    - این شرکت در تولید و توزیع کودهای مرغوب برای مصارف کشاورزی تخصص دارد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد fertilizer

    1. noun dressing to aid production of crops
      Synonyms: buffalo chips, compost, cow chips, dung, guano, humus, manure, maul, mulch, peat moss, plant food, potash, top dressing

    لغات هم‌خانواده fertilizer

    ارجاع به لغت fertilizer

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «fertilizer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fertilizer

    لغات نزدیک fertilizer

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند