امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Finger Bowl

ˈfɪŋɡərboʊl ˈfɪŋɡəbəʊl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
تاس انگشت‌شویی (برای شستن انگشتان سر میز غذا)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The waiter brought a finger bowl filled with warm water to the table.
- پیشخدمت یک تاس انگشت‌شویی پر از آب گرم را روی میز آورد.
- The elegant dinner party featured finger bowls at each place setting.
- مهمانی شام شیک با تاس انگشت‌شویی در هر جا قرار داشت.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت finger bowl

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «finger bowl» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/finger-bowl

لغات نزدیک finger bowl

پیشنهاد بهبود معانی