امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Flashpoint

ˈflæʃpɔɪnt ˈflæʃpɔɪnt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

درجه‌ای از گرما که در آن بخار مایعات فرار می‌سوزد
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد flashpoint

  1. noun The lowest temperature at which the vapor of a combustible liquid can be ignited in air
    Synonyms: flash point

ارجاع به لغت flashpoint

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flashpoint» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/flashpoint

لغات نزدیک flashpoint

پیشنهاد بهبود معانی