امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Food Court

ˈfuːd ˌkɔːrt ˈfuːd ˌkɔːt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
فودکورت، غذاخوری، مجموعه‌ی غذا
- Level 4 consists of a food court area.
- غذاخوری در طبقه‌ی چهارم است.
- The food court now only has 4 restaurants in it.
- فودکورت اکنون شامل چهار رستوران است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد food court

  1. noun public area where variety of food is sold
    Synonyms: cafe, counter, fast food, food festival, restaurant, smorgasbord

ارجاع به لغت food court

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «food court» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/food-court

لغات نزدیک food court

پیشنهاد بهبود معانی